آقا محمد حسینآقا محمد حسین، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

از مامان به نی نی

انتظار

ثانیه ها انتظار تو را می کشند...همه چیز آماده است برای حضور تو! محمدحسین جان! جانِ مادر! عزیز مادر! سر وقت بیا! نه زودتر نه دیرتر! در وقت خجسته ای که فقط خدا می داند! راحت و سریع به این دنیا بیا! فسقل ناقلا! کمی بیشتر شیطنت کن! از دیروز تکانهایت کمتر و دلهره ی مادر بیشتر شده است! دیروز به کمک مادربزرگت اتاقت را مهیا کردیم برای ورودت...
6 مهر 1392

ورود به ماه هشتم

نمی دانم دقیقا از کی!! ولی مطمئنم دیروز و امروز وارد ماه هشتم شدیم... پسرم یار چهار فصل من بودی... خدایا در این راه باقیمانده یار من و محمدحسین باش...در لحظه لحظه ی زندگیمان همراهمان باش و ما را آنی به خودمان وا مگذار... الهی لاتکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا...
2 مهر 1392

باز آمد بوی ماه مدرسه

سلام پسر عزیزم. امروز اول مهر هست...خیلی دیشب حال و هوای عجیب و نسبتا بدی داشتم! خیلی دلم گرفته بود. امسال بعد از حدود 22 سال تحصیل، اولین سالی هست که به محیط علمی نمیرم. اما مهم اینه که شما تو دل مامان هستی...فدای حرکاتت عزیزم.   روز میلاد امام رضا (ع) خیلی گوشم درد میکرد. ظهر رفتم سونوگرافی. خداروشکر شما  در نهایت صحت و سلامت بودی. فقط برای مامانی خیلی تصاویرت مثل قبل واضح نبود! اخه بزرگ شده بودی و من نمی تونستم شما رو کامل در صفحه ببینم   بعد از سونو رفتم متخصص گوش حلق، بینی. دکتر تشخیص یه بیماری دادند و گفتند عفونت نیست! کلی هم بهم قرص و قطره دادند. بعد مطب زودی رفتم اورژانس بیمارستان قمر تا با د.حجتی تماس بگیر...
1 مهر 1392